:: درس سی ام - ترم دوم ::

تاکنون تاریخچه ای درباره فارکس، نحوه کارکرد آن، عوامل اثر گذار بر قیمتها، و غیره آموختید.

واضح است که همه آن ها بسیار با اهمیت هستند.

فقط به یاد داشته باشید، آموختن شما هرگز متوقف نخواهد شد. حتی پس از آنکه از دانشکده پیپسولوژی فارغ التحصیل شدید، باید تا جایی که می توانید دائما پیگیر ارتقای دانش خود باشید، طوری که بتوانید استاد واقعی فارکس شوید!
یادگیری هیچوقت تمام نمی شود!

برای انجام آن کار آماده اید؟

سه نوع تحلیل بازار

برای شروع، بگذارید به سه روش تحلیل کردن و ایده پیدا کردن برای دادوستد در بازار نگاه کنیم. سه روش پایه ای تحلیل بازار وجود دارد:

  1. تحلیل فنی یا تکنیکال
  2. تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
  3. تحلیل احساسی یا ذهنی

همواره بر سر این موضوع که کدام بهتر است، بحث بوده است. اما اگر بخواهیم حقیقت را به شما بگویم، لازم است هر سه تای آنها را بشناسید.

سه تحلیل

مانند صندلی ای که روی سه پایه ایستاده است، اگر یکی از پایه های ضعیف باشد، صندلی خواهد شکست و شما با صورت به زمین خواهید خورد. چنین چیزی در داد و ستد نیز وجود دارد. اگر تحلیلتان از هر یک از این سه نوع داد و ستد ضعیف باشد، و شما آن را نادیده بگیرید، فرصت خوبی خواهد بود که موجب شکست شما در داد و ستد شود.

تحلیل فنی یا تکنیکال

تحلیل فنی چارچوبی است که در آن داد و ستد کنندگان تغییرات قیمت ها را مطالعه می کنند. نظریه مربوطه این است که فرد می تواند به تاریخچه تغییرات قیمت نگاه کند و شرایط داد و ستد کنونی و تغییرات احتمالی قیمت را تعیین کند.

مصداق اصلی برای استفاده از تحلیل تکنیکال یا فنی این است که، به لحاظ نظری، تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس می شود. اگر قیمت، تمامی اطلاعات موجود در بازار را منعکس کند، آنگاه تنها چیزی که فرد واقعا برای انجام دادوستد به آن نیاز دارد، اقدام در خصوص قیمت ها است.

حال، آیا این مثل قدیمی را شنیده اید "تاری تکرار می شود"؟

این موضوع اساسا همان چیزی است که تحلیل فنی درباره آن ارائه می شود. اگر سطح قیمتی در گذشته به عنوان سطح حمایتیا مقاومت  کلیدی نگاه داشته شده باشد، دادوستد کنندگان هم چنان آن را زیر نظر خواهند گرفت و دادوستد های خود را حول این سطح قیمت قدیمی پایه گذاری می کنند.

تحلیل گران فنی بدنبال الگوهای مشابهی هستند که در گذشته شکل گرفته است، و این عقیده را در خصوص دادوستد به وجود می آورند که بر این باور است که قیمت دقیقا به همان صورت که قبلا تغییر کرده، تغییر خواهد کرد.

در دنیای داد و ستد، هنگامی که فردی بگوید تحلیل فنی، اولین چیزی که به ذهن خطور می کند، نمودار است. تحلیلگران فنی برای آن از نمودارها استفاده می کنند که ساده ترین راه برای تجسم داده های قدیمی تر است!

می توانید به داده های قدیمی نگاه کنید تا به شما کمک کند روندها و الگوهایی را شناسایی کنید که می تواند در یافتن فرصتهای عالی دادوستد شما را یاری کند.

علاوه بر این که تمامی دادوستدکنندگان به تحلیلهای فنی موجود اتکا می کنند، این الگوهای قیمت و نشانه های شاخص تمایل به خود - تکمیل کننده بودن دارند.

هر چه دادوستدکنندگان بیشتر و بیشتر به دنبال سطوح معین قیمت و الگوها در نمودارها می گردند، احتمال آنکه این الگوها خود را در بازارها آشکار کنند، بیشتر می شود.

با این وجود باید بدانید که تحلیل فنی بسیار وابسته به طرز تفکر شخص است. تنها به این دلیل که دوستان شما در نمودارهای یکسان یا با شاخص های یکسان در حال جستجو هستند، به این معنا نیست که آنها به ایده هایی یکسان در خصوص بالاترین مکان قرار گرفتن قیمت خواهند رسید.

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی روش نگاه کردن به بازار با تحلیل نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که بر عرضه و تقاضای دارائی ها اثر می گذارد. اگر به این موضوع فکر کنید، می تواند معانی بسیاری داشته باشد!

استفاده از عرضه و تقاضا به عنوان شاخصی برای تعیین آنکه قیمت به کجا میرسد، ساده است. بخش دشوار آن تحلیل تمامی عواملی است که عرضه و تقاضا را تحت تاثیر قرار می دهد.

به عبارت دیگر، باید عوامل مختلفی را در نظر بگیرید تا تعیین کنید کدام اقتصاد به صورت پر رونق است و کدام اقتصاد سرمایه ها را میمکد. باید دلایل چرایی و چگونگی اثر گذاری وقایعی خاص نظیر افزایش بیکاری را بر اقتصاد کشور و در نهایت، بر سطح تقاضای ارز آن کشور بدانید.

مبنای این نوع تحلیل آن است که اگر چشم انداز اقتصادی کنونی یا آتی کشور خوب باشد، پول آن کشور باید قدرت یابد. هر چه شکل اقتصاد کشور بهتر باشد، تاجران و سرمایه گذاران خارجی بیشتری در آن کشور سرمایه گذاری خواهند کرد. این امر نیاز به خرید پول آن کشور را برای به دست آوردن آن دارایی ها در پی دارد.

در چند کلمه، این همان چیزی است که تحلیل بنیادی می گوید:

برای مثال، بگذارید بگوییم دلار آمریکا در حال قوی تر شدن است، زیرا اقتصاد آمریکا در حال رشد است. هر چه اقتصادی بهتر شود، ممکن است لازم باشد کنترل رشد و تورم نرخ سود رو به افزایش باشد.

نرخهای بالاتر سود دارائی های مالی تخصیص یافته به دلار را جذاب تر می کند. برای آن که آنها به این دارائی های دوست داشتنی دست یابند، دادوستدکنندگان و سرمایه گذاران مجبورند اول مقداری اسکناس دلار خریداری کنند. در نتیجه، ارزش دلار افزایش می یابد.

در قسمتهای بعدی این دوره، خواهید آموخت که کدام داده ها قیمتهای ارز را تغییر میدهند؟ و این تغییر چرا به این صورت است؟ خواهید فهمید سرپرست نظام بانکی دولت آمریکا کیست و چگونه داده های فروش خرد بر اقتصاد انعکاس می یابد؟

اما این مربوط به درس دیگری برای زمانی دیگر است. برای الان، فقط بدانید که تحلیل بنیادی روشی برای تحلیل ارز به واسطه قدرت یا ضعف اقتصاد آن کشور است. قول می دهیم، شگفت انگیز باشد!

تحلیل احساسی یا ذهنی

تحلیل احساسی

پیش تر گفتیم قیمت باید به صورت نظری، تمامی اطلاعات موجود در بازار را به طور دقیق انعکاس دهد. متاسفانه، برای ما دادوستدکنندگان، این امر این قدر ساده نیست. بازارها به سادگی تمامی اطلاعات موجود در خود را انعکاس نمی دهند! زیرا آنگاه همه دادوستدکنندگان تنها به همان صورت عمل خواهند کرد. البته، اینگونه نیست.

هر دادوستدکننده ای نظر خود را دارد که چرا بازار به این شکل عمل می کند. بازار خیلی شبیه فیسبوک است - شبکه ای پیچیده متشکل از افرادی که میخواهند موارد زائد به خوراکهای خبری ما وارد کنند.

جدا از شوخی، بازار اساسا ارائه کننده آن چیزی است که تمامی معامله گران (دادوستدکنندگان) نسبت به بازار احساس می کنند. تفکرات و نظرات هر معامله گر، که از طریق هر جایگاهیی که آنها اختیار می کنند، بیان می شود، که به شکل گیری احساس کلی بازر کمک می کند.

مشکل آن است که صرف نظر از آن که چقدر نسبت به معامله گر خاصی احساس اطمینان می کنید، شما بعنوان معامله گر نمی توانید بازارها را به نفع خود تغییر دهید (مگر آنکه یکی از GS ها باشد! - George Soros یا Goldman Sachs)

حتی اگر واقعا بر این باور باشید که دلار بالا می رود، اما همه افراد دیگر معتقد به نزول آن باشند، شما هیچ کاری در این خصوص نمی توانید انجام دهید.

شما مجبورید، بعنوان معامله گر همه این موارد را لحاظ کنید. این به شما بستگی دارد که چگونگی احساس بازار را ارزیابی کنید، آیا مایل به صعود است یا نزول. در نهایت این به شما بستگی دارد که دریابید چگونه میخواهید احساس بازار را در راهبرد معامله گری خود جای دهید. اگر انتخاب شما این باشد که به سادگی احساس بازار را نادیده بگیرید، باز این انتخاب شماست. اما با شما هستم، الان دارم به شما می گویم این به ضرر شماست!

توانایی ارزیابی احساس بازار می تواند ابزاری مهم در جعبه ابزارتان باشد. در آینده در این مدرسه به شما خواهیم آموخت که چگونه احساس بازار را تحلیل کنید و از آنها به سود خود استفاده کنید.

قیمتی که در آن یک ارز یا بازار ارز، فشار خرید بسیار زیادی را متحمل می شود، سطح قیمتی که انتظار می رود در آن نقطه قیمت صعود کند و خرید شروع شود.

سطحی از قیمت که در آن نقطه انتظار می رود قیمت سقوط کند.


درس قبل  |  درس بعد (کدام تحلیل بهتر است؟)