شاخص ISM مخفف Institute for Supply Management می باشد. گزارشی است که از مدیران خرید بیش از 250 کمپانی صنعتی در 21 صنعت مختلف در 50 ایالت آمــــریکا تهیه می شود.

بعبارتی می شود گفت که این شاخص مهمترین شاخصی است که وضعیت کارخانه های تولیدی و صنعتی را در آمریکا مورد بررسی قرار می دهد.

شاخص ISM از میانگین وزنی این 5 زیر شاخه بدست می آید

میانگین وزنی ISM

همانند شاخص Chicago PMI که بیش از 200 نفر از مدیران اجرایی شرکتهای تولیدی در منطقه شیکاگو هر ماهه به پرسش نامه هایی در رابطه با میزان سفارشات جدید، تولیدات، اشتغال و ... پاسخ گو هستند که مجموعه این داده ها منجر به تشکیل شاخص Chicago PMI می شود. شاخص ISM نیز همینطور است با این تفاوت که اینبار این پرسشنامه ها مربوط به بیش از 50 ایالت مختلف آمریکا است. و سئوالاتی که مدیران پاسخ می دهند در چارت بالا با میزان وزن تاثیر گذار در شاخص آورده شده است.

ISM مهمترین شاخص بخش صنعت است که در طول یکماه میزان فعالیت های تولیدی در آمریکا را مورد بررسی قرار می دهد.

نحوه کار هم بدین صورت است که از شرکت های مورد بررسی درخواست می شود تا وضعیت هر کدام از زیرشاخه ها را تنها با استفاده از یکی از گزینه های: بالاتر، پایین تر و یا بدون تغییر نسبت به دوره قبل مقایسه نمایند.

مثلا میزان سفارشات جدید نسبت به دوره قبل بالاتر است یا پایین تر و یا تغییر نکرده.

برای محاسبه شاخص ISM از فرمول زیر استفاده می شود:

ISM = (UP%) + 1/2 (SAME%)

که در فرمول بالا (%UP): تعداد پاسخ هایی که به گزینه بالاتر اشاره کردند می باشد و (%SAME) تعداد پاسخ هایی است که به عدم تغییر اشاره داشته اند.

بعنوان مثال:

UP = 20%
SAME = 80%            ==>    ISM = 20% + 1/2 (80%) = 60
DOWN = 0%

اقتصاددانان زمانی که این شاخص بالای 50 قرار دارد را دوره رونق و توسعه تلقی می کنند و زمانی که شاخص زیر عدد 50 باشد را نشانه رکود و کسادی می دانند. بعبارتی دیگر عدد 50 مرز روانی اقتصادی برای این شاخص می باشد.

طبیعتا رابطه مستقیمی بین ارزش دلار و شاخص ISM وجود دارد. اصولا در مورد همه شاخص های بخش صنعت که بررسی می کنیم همین رابطه برقرار است. دلیل آن هم این است که افزایش عدد ISM نشان دهنده پیشرفت اقتصادی و تقاضای بیشتر بوده و قاعدتا قدرت گرفتن پول رایج آن کشور.

همانطور که گفتیم، این شاخص از مهمترین گزارش های اقتصادی است که در طول یکماه منتشر می گردد. از آنجایی که این گزارش در اولین روز کاری هر ماه در ساعت 10 صبح بوقت شرق آمریکا منتشر می شود، طبیعتا اطلاعات زیادی را در بر خواهد داشت. بنابراین در آن برای پیش بینی سایر شاخص هایی که در روزهای آینده منتشر خواهند شد استفاده می گردد.

بنابراین این شاخص از دو جنبه می تواند اهمیت داشته باشد، یکی اینکه مهمترین شاخصی است که کارخانه های تولیدی زیاد و مهمی را در سرتاسر آمریکا مورد بررسی قرار می دهد، دوم جنبه آماری است که در این شاخص قرار دارد و برای بررسی و اصلاح پیش بینی های که برای سایر شاخص ها شده از آن استفاده می شود.

این شاخص تا پیش از سال 2002 بعنوان NAPM (انجمن ملی مدیریت عرضه) منتشر می شد. البته هنوز هم فکر می کنم در برخی از تقویم های اقتصادی با همان نام NAPM متشر شود.

شاخص ISM به دو شکل متفاوت در بازار منتشر می شود:

  1. ISM Manufacturing که در مورد آن صحبت شد، و از سال 1931 تا به امروز بصورت ماهانه انتشار می یابد. البته تنها زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد انتشار این شاخص هم مقداری آن حالت منظم را پیدا نکرد.
  2. ISM NON-Manufacturing که از درجه اهمیت کمتری نسبت به نوع اول برخوردار است و از سال 1997 منتشر می شود.

ISM Service

که همان ISM Non-Manufacturing است، گزارشی می باشد که از مدیران اجرایی حدود 370 کمپانی در بخش خدمات (مالی، بیمه، املاک، ارتباطات، خدمات عمومی رفاهی و ...) تهیه می شود.
از آنجایی که این شاخص نسبت به ISM Manufacturing سابقه کمتری دارد، بنابراین از درجه اهمیت پایین تری نیز برخوردار است. مرز رکود یا کسادی در این شاخص هم همان عدد 50 تعیین می گردد.

زمان انتشار این شاخص هم سومین روز کاری هر ماه ساعت 10 صبح بوقت شرق آمریکا می باشد و این شاخص بصورت ماهانه منتشر می شود.

جمع بندی مطالب:
در بحث شاخص ISM ما دو نوع شاخص ISM Manufacturing و ISM Non-Manufacturing یا اصطلاحا ISM Service داشتیم که از بین این دو ISM Manufacturing بدلیل قدمت آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. زمان انتشار آن هم نسبت به ISM Service دو روز زودتر می باشد.

عدد 50 هم در هر دو شاخص مرز روانی می باشد که بالای 50 رونق اقتصادی و پایین 50 رکود اقتصادی تلقی می گردد.