اولین شاخصی که در بخش شاخص های صنعت به معرفی آن می پردازیم شاخص Chicago PMI است. قبل از اینکه بخواهیم در مورد این شاخص و سایر شاخص ها خدمتون صحبتی داشته باشیم، باید عرض کنم که آنچه که ما در دروس فاندامنتال در مورد شاخصها مطالبی را بیان میکنیم، تنها یک معرفی کوتاه از هر کدام است و صرفا جهت آشنایی مقدماتی شما با آنها ارائه می شود.

از آنجا که هرکدام از این شاخصها دارای اطلاعات زیاد و با ارزشی هستند که تحلیل گران با مطالعه آنها و کارهای گروهی که روی آنها انجام می دهند، قاعدتا تحلیل های بسیار با ارزشمندتری را کسب خواهند کرد و به نتایج بهتری خواهند رسید، لذا برای آن دسته از افرادی که علاقه مند هستند که اطلاعات بیشتری داشته باشند، طبیعتا با مطالعه کتابهایی در این زمینه و مطالعه وب سایتهای مختلفی که در این راستا وجود دارند، می توانند اطلاعات خودشون را افزایش دهند.

اما از آنجا که گفتن همه این مطالب از حوصله بحث ما خارج است، صرفا سعی کردیم یک آشنایی مقدماتی برای شما بر روی این شاخصها داشته باشیم.

Chicago Purchasing Managers Index

(شاخص مدیران خرید شیکاگو)

این شاخص (که مخفف آن همان Chicago PMI هست) وضعیت بخش تولید و صنعت را در شیکاگو مورد بررسی قرار می دهد.

اصولا مناطق صنعتی و کارخانه های تولیدی در سرتاسر آمریکا گسترده هستند. منتها در بخشی از ایالت های آنها، تمرکز بیشتری از صنایع یا کارخانه های تولیدی در آنجا وجود دارد، مثال آن را  می تونیم توی مملکت خودمون ایران داشته باشیم، مثل یکسری از صنایع تولیدی ما در مناطق صنعتی وجود دارند مانند اصفهان، اراک و ...

یکی از مناطق آمریکا که کارخانجات مهمی در آن وجود دارد شیکاگو است. گزارشی که تهیه میشود به این صورت است که:

بیش از 200 نفر از مدیران اجرایی شرکتهای تولیدی در این منطقه (شیکاگو) هر ماهه به پرسش نامه هایی در رابطه با میزان سفارشات جدید، تولیدات، اشتغال و ... پاسخ گو هستند که مجموعه این داده ها منجر به تشکیل شاخص Chicago PMI می شود.

طبیعی است هر چه قدر عددی که برای این شاخص منتشر می شود، عددی بزرگتر باشد و روند آن یک روند صعودی باشد، نشان دهنده صحت و سلامت کارخانه های تولیدی و رونقی است که در این بخش از آمریکا قرار دارد.

بالاتر بودن ای شاخص از عدد 50 نشانگر رونق و گسترش بخش صنعتی در این ایالت و پایین تر از 50 نشانه رکود تلقی می شود.

شاخص شیکاگو یک شاخص منطقه ای است. یعنی در آمریکا شاخص هایی هستند که بصورت محلی و منطقه ای وضعیت کارخانه های تولیدی و صنعت را در آن مناطق بررسی می کنند. این شاخصهای منطقه ای همشون دارای اهمیت نیستند. به دو دلیل:

اولا: خیلی از این شاخصها دیرتر از شاخصی بنام ISM منتشر می شوند ( شاخص ISM که در درسهای بعد به آن خواهیم پرداخت، مهمترین شاخص در بخش صنعت در کشور آمریکا است) بنابراین شاخصهای منطقه ای که قبل از ISM منتشر می شوند گاها میتوانند به ما دیدگاهی بدهند و عموما تحلیل گران از آن استفاده می کنند برای اینکه بتوانند عدد شاخص ISM را پیش بینی کنند. بنابراین شاخصهای منطقه ای اگر نسبت به شاخص ISM زودتر منتشر شوند از این نقطه نظر می توانند با اهمیت تلقی شوند.

دوما: نکته ای که وجود دارد این است که از بین این شاخص های منطقه ای (که Chicago PMI هم جزء آنهاست) برخی از این شاخصها مانند فیلادلفیا، عموما رابطه و ضریب همبستگی بالایی بین ترند این شاخص و ترند حرکت شاخص ISM وجود دارد. یعنی اینکه اگر احیانا ترند شاخص شیکاگو یک ترند صعودی است هر ماه که این شاخص منتشر می شود روندش صعودی است، میشود انتظار داشت که شاخص iSM هم از این الگو تبعیت بکند. بنابراین کلا شاخص های منطقه ای مهم هستند که (1) زودتر از شاخص ISM منتشر شوند  (2) همبستگی بالایی نسبت به شاخص ISM داشته باشند.   که این دو خاصیت را شاخص Chicago PMI در خود دارد. بخاطر همین است که از بین شاخص های منطقه ای تحلیل گران به آن اهمیت فراوانی می دهند.

این شاخص یکی از چندین شاخص منطقه ای است که آخرین روز کاری هر ماه در ساعت 10 صبح به وقت شرق آمریکا (EST) منتشر می گردد.


درس قبل  |  درس بعد